5 اصل موفقیت در بازاریابی و فروش

5 اصل موفقیت در بازاریابی و فروش


5 اصل موفقیت بازاریابی و فروش واحدهای مسکونی اداری ویلایی تجاری

بازاریابی و فروش واحد با کاربری های مختلف و یا اجاره واحدهای تجاری ، اداری ، مسکونی و کاربریهای خاص همچون فودکورت ، سینما ، شهربازی ، کافی شاپ و … نیاز به تخصص و مهارت مذاکره بالایی دارد. روش هایی همچون اجاره به شرط تملیک ، مشارکت ، فروش سهم وغیره نیز جزو مدلهای واگذاری و مذاکره در فرآیند بازاریابی و فروش می باشد که نیاز است افراد برای موفقیت درمذاکراتشان با مبانی حقوقی این روش ها نیز آشنا باشند.

در این مقاله قصد داریم شما را با مبانی و وجوه مختلف بازاریابی و فروش آشنا نماییم. گروه سرمایه گذاری و فنی مهندسی طاها با بهره گیری از نیروهای متخصص و متعهد خود ، شما را در این امر یاری نموده و درکنار اشخاص ، سرمایه گذاران ، کارفرمایان و سازمان ها و ادارات می باشد.

بازاریابی و فروش واحدهای مسکونی اداری ویلایی تجاری
بازاریابی و فروش واحدهای مسکونی اداری ویلایی تجاری

مفهوم بازاریابی چیست ؟

این‌ها جمله‌های رابرت لوش (Robert Lusch) رییس کمیته تعریف بازاریابی در انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) پس از تلاش‌های طولانی و بی‌وقفه برای ارائه‌ی تعریف بازاریابی نوین در سال ۲۰۰۴ است.

این نوع حساسیت و حتی گزارش از تعداد کلمات، نشان می‌دهد که تعریف یک واژه و به طور خاص، تعریف مدیریت بازاریابی تا چه حد می‌تواند مهم و حیاتی باشد. این کار باعث می‌شود دقیقاً بدانیم به دنبال چه باشیم و چه چیزهایی را از اولویت یادگیری خارج کنیم.

بازاریابی (Marketing) واژه‌ای چنان گسترده است که مباحث بسیار گسترده و متنوعی را پوشش می‌دهد ( به چنین اصطلاحاتی، Umbrella-term یا واژه‌های چتری می‌گویند). در مورد چنین واژه‌هایی، تعریف مناسب، اهمیت مضاعف پیدا می‌کند.

پس ابتدا چتر مفهومی یا واژه های چتری را تعریف می نماییم :

معادل این اصطلاح در زبان انگلیسی، Umbrella Term است.ما ترجیح داده‌ایم از اصطلاح چتر مفهومی استفاده کنیم (اگر چه چتر واژه از نظر ساختار درست‌تر است). چون دیده‌ایم که ساده‌تر در دوستان‌مان جا می‌افتد و پیام این اصطلاح را بهتر درک می‌کنند.

مفهوم بازاریابی چیست؟ بررسی تعریف بازاریابی

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاید تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مارکتینگ و بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است.

تعریف بازاریابی (انجمن اساتید بازاریابی)

نخستین تعریف مارکتینگ یا بازاریابی به شکل رسمی توسط انجمن اساتید بازاریابی آمریکا ارائه شد. آن‌ها بازاریابی را در سال ۱۹۳۵ چنین تعریف کردند:

بازاریابی اجرای فعالیت‌هایی در فضای کسب و کار است که جریان کالا و خدمات را از تولیدکننده به سمت مصرف‌کننده هدایت می‌کند.

همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، این تعریف تحت تأثیر بازار کالا و خدمات در اوایل قرن بیستم است. بازاری که بخش عمده‌ی آن را کارخانجات تشکیل می‌دادند و پس از این‌که محصول از خط تولید خارج می‌شد، بازاریابی باید آن را به سمت بازار مصرفی هدایت می‌کرد (به زبان خودمان باید بگوییم: Push می‌کرد و سعی می‌کرد زودتر کالا و محصول به مصرف برسد).

تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۱۹۸۵)

حدود نیم قرن، تعریف انجمن اساتید بازاریابی آمریکا، در کتاب‌ها و مقاله‌ها نقل می‌شد و به عنوان تعریف استاندارد بازاریابی پذیرفته شده بود. انجمن بازاریابی آمریکا در سال ۱۹۸۵ تعریف جدیدی از بازاریابی را ارائه کرد:

بازاریابی یکی از وظایف سازمانی و مجموعه‌ای از فرایندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع‌رسانی درباره‌ی آن ارزش و تحویل آن به مشتریان است.

بازاریابی هم‌چنین مدیریت ارتباط با مشتریان را، به شکلی که منافع سازمان و ذی‌نفعان آن را تأمین کند، شامل می‌شود.

پنجاه سال گذشت تا در اواخر قرن بیستم، مفهوم ارزش و ارزش آفرینی، در فضای مدیریت و بازاریابی جایگاه خود را یافت. اصطلاح مشتری هم جای مصرف کننده را گرفت و ارتباط با مشتری معنا پیدا کرد (با خواندن این تعریف، می‌توانید حس کنید که رقابت، در آن‌ سال‌ها به تدریج معنا پیدا کرده است).

تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۰۴)

بازاریابی فرایند برنامه ریزی و اجرای فعالیت‌های مربوط به شکل‌گیری، قیمت گذاری، ترویج و توزیع ایده‌ها، کالاها و خدمات است؛ به شکلی که در تبادلات انجام شده، اهداف فردی و سازمانی تأمین شوند.

شاید بتوان گفت کلمه‌ی کلیدی تعریف در سال ۲۰۰۴، ایده است. البته به جای واژه‌ی تولید هم از اصطلاح شکل گیری (Conception) استفاده شده و قیمت گذاری هم در تعریف جای خود را پیدا کرده است. باز هم تشخیص این نکته دشوار نیست که توسعه دنیای دیجیتال، باعث شد که در کنار واژه‌های کالا و خدمت، واژه‌ی ایده هم به فضای مارکتینگ راه پیدا کند.

تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۱۳)

تعریف زیر، جدیدترین تعریف بازاریابی است که در سال ۲۰۰۷ ارائه شد و ۲۰۱۳ هم پس از بازنگری و بررسی مجدد، هم‌چنان مورد اتفاق نظر بود :

بازاریابی مجموعه‌ی نهادها، فعالیت‌ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط [اطلاع‌رسانی و کسب اطلاع]، تحویل و تبادل پیشنهادها (Offerings) مربوطند. مبادله‌هایی که برای مشتریان، کارفرما، شرکا و در مقیاس بزرگتر، جامعه، ارزشمند محسوب می‌شوند.

تعریف بازاریابی
تعریف مفهوم بازاریابی – مقاله بازاریابی و فروش هلدینگ طاها

آخرین تعریف انجمن بازاریابی آمریکا – که هنوز هم همان تعریف مورد اشاره و استناد قرار می‌گیرد – دو نکته‌ی کلیدی را در خود دارد: نکته‌ی اول، استفاده از اصطلاح پیشنهاد (Offering) است. بعد از این‌که در کنار واژه‌ی کالا، واژه‌ی خدمت هم قرار گرفت، اصطلاح محصول (Product) متولد شد.

به نظر می‌رسد که پس از توسعه دنیای دیجیتال و عرضه‌ی امکانات جدیدی که به سادگی نمی‌شد آن‌ها را کالا یا خدمت نامید، دنیای بازاریابی اصطلاح پیشنهاد (Offering) را ترجیح می‌دهد.

بیایید به یک مثال فکر کنیم. آیا شما در گفتگوهایتان جمله‌ی «من از خدمات اینستاگرام استفاده می‌کنم» را به کار می‌برید احتمالاً حتی در ذهن‌تان هم چنین تصویری از اینستاگرام ندارید (خدماتی که ارائه می‌شود و من استفاده می‌کنم). ما معمولاً می‌گوییم: اینستاگرام داری؟ یا می‌گوییم: توی اینستاگرام هستی؟ این نوع ارزش آفرینی، با آن‌چه به شکل سنتی به عنوان کالا و خدمت (= محصول) می‌شناختیم، تفاوت دارد.

به همین علت، به نظر می‌رسد کارشناسان بزرگ بازاریابی جهان، به نتیجه رسیده‌اند که اصطلاح پیشنهاد (Offering) جامع‌تر از اصطلاحات پیشین است. نکته‌ی دومی که حتماً به آن توجه کرده‌اید، توجه به نقش کسب و کارها در سطح کلان جامعه است. این نکته به مباحثی مانند مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و در شکل کلی‌تر، نگرش سیستمی اشاره دارد.

تعریف بازاریابی کاتلر

اگر حوصله‌ی جزئیات تعریف‌های آکادمیک را نداشته باشید، می‌توانید تعریف کاتلر از بازاریابی را بخوانید و به خاطر بسپارید. تعریفی ساده و زیبا که می‌توان آن را کمی عملیاتی‌تر هم دانست. فیلیپ کاتلر که کتاب مدیریت بازاریابی او، یک منبع و مرجع معتبر جهانی برای آموزش بازاریابی است، بازاریابی را به صورت زیر تعریف می‌کند:

بازاریابی، دانش و هنر کشف، خلق و ارائه‌ی ارزش، با هدف تأمین نیازهای یک بازار هدف، هم‌زمان با کسب سود است. بازاریابی، نیازها و خواسته‌های تأمین نشده را تشخیص می‌دهد؛ بازارِ آن‌ها را تعریف کرده، حجم این بازار را اندازه گیری و سود بالقوه‌اش را برآورد می‌کند. مشخص می‌کند که کدام بخش از بازار را می‌تواند بهتر تأمین کند و سپس محصولات و خدمات مناسب را طراحی و ترویج می‌کند.

جایگاه برندسازی و تبلیغات، در تعریف بازاریابی کجاست؟

برای کسانی که علاقه و تعصب ویژه روی برندسازی و تبلیغات دارند، ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا در تعریف بازاریابی،‌ اشاره‌ای به این دو حوزه‌ی مهم نشده است. در پاسخ باید گفت: در این‌که برندسازی و تبلیغات، زیرمجموعه‌ی مدیریت بازاریابی است، تردیدی نیست.

اما این دو مفهوم زیر عنوان Communicating (ارتباط و ارسال پیام) جا گرفته‌اند. به عبارت دیگر، تبلیغات و برندسازی، از جنس برقراری ارتباط با مشتری (یا بازار هدف) و ارسال پیام درباره‌ی ویژگی‌های کسب و کار، محصولات آن و نیز پیشنهادهای ارزشمند برای مشتری است.

آیا فروش زیرمجموعه مارکتینگ محسوب می‌شود؟

گاهی اوقات، اصطلاح بازاریابی (یا مارکتینگ) چنان به شکل عمومی مورد اشاره قرار می‌گیرد که فروش را هم شامل می‌شود. اما اگر بخواهیم دقیق باشیم، بهتر است فروش (Selling) را جدای از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم. در کتاب‌های بازاریابی هم، معمولاً اگر اشاره‌ی مختصری به فروش می‌شود، بیشتر بحثِ سیستم فروش است و نه فروشندگی.

کاتلر هم در کتاب بازاریابی خود با حجم بیش از هشتصد صفحه، بحث فروش را صرفاً به عنوان یک موضوع فرعی در انتهای فصل Communication مطرح کرده و اگر اشارات او به سیستم فروش را جدا کنیم، اشاره‌های بسیار محدودی به بحث فروش شخصی و آموزش فروش در کتاب او باقی می‌ماند. بنابراین به نظر می‌رسد بهتر است فروش و فروشندگی را بیشتر زیرمجموعه‌ی مذاکره فرض کنیم تا مدیریت بازاریابی.

مقاله‌ – تاریخچه تعریف بازاریابی توسط انجمن بازاریابی آمریکا

مقاله‌ی زیر، تاریخچه تعریف بازاریابی را از اوایل قرن بیستم تا قبل از آخرین تعریف (۲۰۰۷) مرور می‌کند و در صورت تمایل می‌توانید فایل PDF آن را دانلود کرده و مرور کنید:

The_American_Marketing_Association_Definition_of_Marketing.pdf

تعریف دقیق بازاریابی چیست؟
تعریف دقیق بازاریابی چیست؟ – مقاله بازاریابی و فروش هلدینگ طاها

بازاریابی انواعی دارد که در ذیل به برخی از آنها می پردازیم :

تعریف بازاریابی مستقیم و انواع آن :

بازاریابی مستقیم (به انگلیسی: Direct Marketing) یکی از انواع بازاریابی است که در آن، فرایندهای مربوط به بازاریابی و ارتباط با مشتریان، به جای اینکه به صورت انبوه انجام شود، صرفاً برای مشتریان بالقوه یا بالفعل که هویت و تعداد و مشخصات آنها تا حد زیادی مشخص است، طراحی و اجرا می‌شود. موارد زیر به عنوان مثالهای بازاریابی مستقیم محسوب می‌شوند:

  • وقتی شما از ایمیل مارکتینگ برای تماس با دانشجویان و معرفی یک کتاب مرجع دانشگاهی که به تازگی منتشر شده استفاده می‌کنید.
  • وقتی به عنوان فروش تلفنی، با تمام کسانی که خودرو تازه خریده‌اند تماس می‌‌گیرید و می‌کوشید به آنها کپسول آتش نشانی بفروشید.
  • وقتی با تمام کسانی که در یک همایش آموزشی شرکت کرده‌اند تماس می‌گیرید و نظر آنها را در مورد همایش جویا می‌شوید.
  • وقتی کاتالوگ یا بروشور محصول جدید خود را برای همه‌ی مشتریان قبلی می‌فرستید.
  • وقتی برای تمام کسانی که در حوالی رستوران شما هستند، پیامک می‌فرستید و آنها را به افتتاح رستوران دعوت می‌کنید.
  • وقتی کمپین تبلیغاتی معرفی یک هتل جدید در شیراز را صرفاً برای مسافرانی که در فرودگاه شیراز پیاده می‌شوند طراحی و اجرا می‌کنید.

موارد زیر به عنوان مثالهای بازاریابی مستقیم محسوب نمی‌شوند و در گروه بازاریابی عمومی (General Marketing) و یا بازاریابی انبوه (Mass Marketing) قرار می‌گیرند:

  • استفاده از تبلیغات محیطی برای معرفی برند یا محصول
  • چاپ آگهی در روزنامه‌ها
  • استفاده از تبلیغات رادیویی یا تبلیغات تلویزیونی
  • دعوت در شبکه های اجتماعی برای پیوستن مردم به یک کمپین و استفاده از یک هشتگ مشخص برای تبلیغ

این نوع برنامه های تبلیغاتی، زیرمجموعه بازاریابی عمومی محسوب می‌شوند و به عنوان بخشی از بازاریابی مستقیم در نظر گرفته نمی‌شوند. چون برای کسی که برنامه بازاریابی را اجرا می‌کند مشخصاً نیست که دقیقاً چند نفر و با چه ویژگی‌هایی مخاطب این فعالیت قرار می‌گیرند.

بازاریابی تلفنی
تعریف بازاریابی تلفنی – مقاله بازاریابی و فروش هلدینگ طاها

بازاریابی تلفنی چیست و چه کاربردی دارد؟

اگر چه بازاریابی تلفنی یا تله مارکتینگ (Telemarketing) تاریخچه‌ای حدود یک قرن دارد، اما حدود چهار دهه است که اصطلاح بازاریابی تلفنی را به صورت گسترده در کتابهای بازاریابی و فروش مشاهده می‌کنیم. بازاریابی تلفنی را یکی از شیوه های بازاریابی مستقیم می‌دانند و تعریف‌های مختلفی هم از آن ارائه شده است.

آنچه در تعریف بازاریابی تلفنی به شیوه کلاسیک وجود دارد و در اکثر منابع مشاهده می‌شود، بیشتر به فروش از طریق تلفن نزدیک است و شاید واژه‌ی فروش تلفنی برای آن مناسب‌تر باشد. در سال‌های ۱۹۷۰ و ۸۰ میلادی، هنوز در بسیاری از کتاب‌های عمومی و گاه تخصصی، واژه‌های بازاریابی و فروش و گاه تبلیغات به جای یکدیگر به کار می‌رفتند.

هنوز هم مدیران زیادی را می‌بینید که وقتی می‌گویند محصول ما به بازاریابی نیاز دارد، منظورشان این نیست که نیازهای بازار را بیابند و بکوشند خود را با آن تطبیق دهند. بلکه بیشتر در پی این هستند که کسی بیاید و بازاری را پیدا کند و با تبلیغ یا هر شیوه‌ی دیگر، محصولشان را عرضه کند.

تعریف فروش تلفنی

فروش تلفنی به معنایی که امروز رواج دارد، یا بازاریابی تلفنی به شیوه‌ای که در چند دهه قبل رواج داشت، به شکل زیر تعریف می‌شود: یکی از شیوه های بازاریابی مستقیم که در آن با مشتری بالقوه یا کسانی که ممکن است مشتری بالقوه باشند تماس گرفته می‌شود و از طریق تلفن تلاش می‌شود که آن‌ها را به خرید یا استفاده از محصولات یک شرکت ترغیب کنند. مشتری می‌تواند یک مصرف کننده‌ی نهایی یا یک کسب و کار باشد.

بنابراین بازاریابی تلفنی به دو شکل زیر قابل تصور است:

  • B2B یا Business-to-Business
  • B2C یا Business-to-Consumer

البته طی سالهای اخیر با امکان تماس تلفنی اتوماتیک و پخش پیام‌های صوتی ضبط شده، بازاریابی تلفنی را به شکل دیگری هم تقسیم بندی می‌کنند:

  • روبوکال (Robocall) که منظور از آن تماس‌های تلفنی اتوماتیک است.
  • تماس اپراتور یا Operator Call که بازاریابی تلفنی از طریق اپراتور انسانی است.

با توجه به اینکه امروزه بازاریابی مفهومی بسیار بزرگتر و فراتر از فروش مستقیم است در بسیاری از موارد، علمی‌تر و دقیق‌تر است که به جای بازاریابی تلفنی یا تله مارکتینگ، از فروش تلفنی استفاده کنیم.

چون کسانی هم که به عنوان بازاریاب تلفنی فعالیت می‌کنند تا حد زیادی فرایند مشابه فروشندگان یا بازاریاب‌های دیگر را طی می‌کنند، با این تفاوت که بستر اصلی ارتباطی آنها خطوط مخابراتی است. فروش تلفنی همواره با نقد‌ها و چالش‌های زیادی مواجه بوده و هست و برخی معتقدند که یکی از شیوه‌های فروش در حال انقراض است. این در حالی است که بازاریابی تلفنی با تعریف جدیدتر و بزرگ‌تر و حرفه‌ای‌تری، همچنان رونق دارد.

بازاریابی موتورهای جستجو
بازاریابی موتورهای جستجو – مقاله بازاریابی و فروش هلدینگ طاها

بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) – معرفی مفاهیم

برای کسی که در فضای وب یک رسانه ساخته است، موتورهای جستجو می‌توانند به دو شیوه مفید باشند. شیوه‌ی اول، این است که به شکلی فعالیت کند که موتورهای جستجو، رسانه او را (وبسایت یا وبلاگ یا اکانت در شبکه های اجتماعی یا هر نوع رسانه قابل تصور دیگر) به عنوان پاسخی مناسب برای جستجو به جستجوگران معرفی کنند.

این همان چیزی است که ما آن را تحت عنوان بازدید ارگانیک می‌شناسیم و در بحث آموزش مبانی سئو مورد توجه قرار داده‌ایم. شیوه‌ی دوم این است که به موتورهای جستجو هزینه‌ای را پرداخت کند تا این موتورها او را در کنار گزینه‌های برتر به مخاطبان نشان دهند. می‌دانیم که شیوه‌ی دوم هم به عنوان یکی از نمونه‌های Paid Traffic (ترافیک خریداری شده) شناخته می‌شود. البته Paid Traffic می‌تواند شیوه‌های دیگری هم داشته باشد:

بنابراین:

اگر شما بودجه‌ای را به موتورهای جستجو اختصاص می‌دهید تا از طریق تبلیغ در صفحات آنها (یا هر شیوه‌ی دیگری که موتورهای جستجو به شما پیشنهاد می‌دهند) ترافیک کاربران را به رسانه‌ی خود هدایت کنید، عملاً وارد حوزه‌ی بازاریابی موتورهای جستجو یا Search Engine Marketing یا SEM شده‌اید.

بحث SEM یا بازاریابی موتورهای جستجو بحثی بسیار گسترده است و جزئیات و ظرایف زیادی دارد. به عنوان مثال، موتور جستجوی گوگل برای این کار، خدمتی به نام Adwords دارد که بخش قابل توجهی از درآمد این شرکت را تشکیل می‌دهد و البته طی سال‌های اخیر، به علت ترکیب شدن جستجوی موبایل و دسکتاپ، نوسانات محسوسی را تجربه کرده است.

SEM می‌تواند از یک ابزار بازاریابی به یکی از انواع بازاریابی و حتی به استراتژی بازاریابی شما تبدیل شود. اینکه کدام سطح از SEM را انتخاب می‌کنید، به شرایط و نیاز شما بازمی‌گردد:

  •   اگر شما فقط یک صفحه‌ی ساده در فضای وب داشته باشید و با تبلیغ در موتورهای جستجو، مخاطبان را به آنجا هدایت کنید، عملاً SEM برای شما یک ابزار ساده است (البته این استفاده ایرادی هم ندارد و می‌تواند سودآور و کاملاً منطقی و مفید هم باشد).
  • اما اگر شما بخواهید ترافیک خریداری شده را به مخاطب ماندگار تبدیل کنید، قاعدتاً باید SEM را به عنوان بخشی از استراتژی خود ببینید و سایر بخش‌های کسب و کار خود را با این هدف، همسو و هم‌راستا کنید.
بازاریابی پایگاه داده
اهمیت بازاریابی پایگاه داده در بازاریابی و فروش

بازاریابی پایگاه داده (استفاده از اطلاعات مشتریان برای ارتباط با آنها)

بازاریابی پایگاه داده (به انگلیسی: Database Marketing) که گاهی با عنوان بازاریابی مبتنی بر پایگاه داده هم مورد اشاره قرار می‌گیرد، یکی از انواع بازاریابی مستقیم محسوب می‌شود. البته اصطلاح پایگاه داده در اینجا الزاماً به پیچیدگی بحث پایگاه داده در فناوری اطلاعات نیست.

در فضای بازاریابی و فروش، حتی اگر شما لیست موبایل پزشکان یک شهر را به دست بیاورید و به همه‌ی آنها برای یک تور تفریحی پیامک ارسال کنید، اصطلاحاً گفته می‌شود که به سراغ بازاریابی مبتنی بر پایگاه داده رفته‌اید. البته طبیعتاً وقتی یک فروشگاه بزرگ، اطلاعات مشتریان و ترجیحات و سلیقه‌های آنها را با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده‌ی محاسباتی و داده کاوی تحلیل کند و بر این اساس محصولات مشخصی را به آنها معرفی کند، همچنان گفته می‌شود که تکنیک بازاریابی پایگاه داده مورد استفاده قرار گرفته است.

بنابراین نکات و ویژگی‌های کلیدی در بازاریابی پایگاه داده به شرح زیر است: 1- به صورت انبوه و کور (Mass Marketing) به سراغ مشتریان بالقوه نمی‌رویم. بلکه به سراغ مشتریانی می‌رویم که حداقل از آنها اطلاعات تماس مشخص در دست داریم. این اطلاعات می‌تواند آدرس، شماره تلفن، اکانت شبکه های اجتماعی، ایمیل یا هر شیوه‌ی ارتباطی دیگر باشد.2- تا حد امکان می‌کوشیم پیام خود را بر اساس داده‌های بیشتر، سفارشی (Customize) کنیم.

فرض کنیم برای تمام کسانی که قبلاً از فروشگاه ما یک محصول خریده‌اند، ایمیلی ارسال کنیم و بگوییم محصولات جدید ما در فروشگاه عرضه شده است. تا همین‌جا عملاً بازاریابی پایگاه داده انجام شده است. اما اگر محصولات جدید ما دیجیتال هستند، منطقی‌تر است صرفاً برای کسانی این ایمیل را ارسال کنیم که قبلاً محصولات دیجیتال ما را خریداری کرده‌اند. هر چه این نوع تقسیم بندی دقیق‌تر انجام شود، بازاریابی مبتنی بر پایگاه داده، اثربخش‌تر خواهد بود.

3- بازاریابی پایگاه داده، می‌تواند با تکیه بر دیتابیس‌های داخلی یا بیرونی انجام شود. برخی کسب و کارها، اطلاعات مشتریان خود را به تدریج گردآوری می‌کنند تا در زمان مناسب، دوباره با آنها در مورد محصولات و پیشنهادهای جدید تماس بگیرند (یا برای آنها پیام ارسال کنند).

اما برخی کسب و کارهای دیگر، از پایگاه‌های داده بیرونی استفاده می‌کنند. مثلاً با شرکتی که یک مجموعه ایمیل صدهزارتایی در اختیار دارد صحبت می‌کنند تا برای آنها یک برنامه بازاریابی ایمیلی (ایمیل مارکتینگ) را اجرا کنند و برای این کار، مبلغ مشخصی به ارسال کننده‌ی ایمیل پرداخت می‌کنند. همان‌طور که حدس می‌زنید، این نوع فعالیت‌ها می‌توانند اخلاقی یا غیراخلاقی باشند.

مشتریان برخی از سرویس‌ها، می‌دانند که به ازاء دریافت مطالب ارزشمند از طریق ایمیل، باید گاهی تبلیغ شرکت‌های دیگر را دریافت (و تحمل) کنند. اما گاهی اوقات، شرکت‌ها بدون کسب اجازه از صاحبان ایمیل (یا پیامک) چنین کاری را انجام می‌دهند که در این صورت، این نوع بازاریابی، قطعاً غیراخلاقی محسوب می‌شود.

دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ در بازاریابی و فروش

دیجیتال مارکتینگ چیست؟ | آموزش بازاریابی دیجیتال

اصطلاح بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) از دو دهه پیش تاکنون به عنوان زیرمجموعه‌ای از مدیریت بازاریابی و نیز مدیریت تبلیغات مورد اشاره قرار می‌گیرد.  اما با توجه به توسعه فناوری اطلاعات طی سالهای اخیر، افزایش متوسط زمان آنلاین بودن کاربران، استفاده گسترده از موبایل و افزایش ضریب نفوذ اینترنت در جهان، امروزه به عنوان یک دانش و تخصص مستقل مورد توجه قرار می‌گیرد.

امروزه رشته دیجیتال مارکتینگ در دانشگاه‌ها جای خود را باز کرده و حتی حتی دانشگاه‌های متعددی در جهان دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی اینترنتی را در سطح کارشناسی ارشد ارائه می‌کنند. رشته دیجیتال مارکتینگ در ایران هم به رغم برخورد سرد دانشگاه‌ها، مسیر توسعه‌ی خود را طی کرده و انتظار می‌رود در آینده جای خود را در دوره‌های رسمی مدیریتی (مثلاً دوره MBA در مقطع کارشناسی ارشد) باز کند.

تعریف بازاریابی دیجیتال

سایت HubSpot که از سایت‌های معتبر در حوزه بازاریابی دیجیتال و استراتژی محتوا محسوب می‌شود در تعریف بازاریابی دیجیتال به این نکته اشاره کرده است که این عبارت، یک چتر مفهومی محسوب می‌شود.

به عبارت دیگر، به جای اینکه بتوان تعریف مستقیمی برای آن ارائه کرد، بهتر است همه‌ی آن تکنیک‌ها و ابزارهایی را بشناسیم که زیر عنوان دیجیتال مارکتینگ قرار می‌گیرند. اگر چه تعریف واحدی از بازاریابی دیجیتال در دست نیست، اما به نظر می‌رسد بتوان تعریف زیر را تا حد خوبی، فصل مشترک توضیحات رایج در زمینه بازاریابی دیجیتال در نظر گرفت:

بازاریابی دیجیتال شامل مجموعه همه ابزارها و فعالیت‌هایی است که برای بازاریابی محصولات و خدمات در بستر دیجیتال (وب، اینترنت، موبایل یا سایر ابزارهای دیجیتال) مورد استفاده قرار می‌گیرند.

ابزارهای بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ

موارد زیر نمونه‌هایی از ابزارهای بازاریابی دیجیتال محسوب می‌شوند و انتظار می‌رود یک دیجیتال مارکتر بر آن‌ها مسلط باشد:

  •   بازاریابی توسط موتورهای جستجو (SEM) [شامل ترافیک ارگانیک و خریداری شده]
  • بهینه سازی برای موتورهای جستجو (سئو)
  • بازاریابی محتوا (Content Marketing)
  • بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)
  • بازاریابی شبکه های اجتماعی (Social Media Marketing)
  • استراتژی محتوا (Content Strategy)
  • تبلیغات بر اساس کلیک (PPC)
  • اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)
  • تبلیغات بنری (Banner Advertising) و تبلیغات همسان (Native Advertising)
  • ایمیل مارکتینگ
  • بازاریابی موبایلی یا موبایل مارکتینگ (یا اصطلاح قدیمی آن: تبلیغات موبایلی)
  • بازاریابی از طریق همکاری در فروش (Affiliate Marketing)
  • تولید محتوا
  • بازاریابی ویروسی دیجیتال (Digital Viral Marketing)

گاهی در فهرست ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، به تبلیغات هدفمند و سفارشی شده (Targeted Advertising) و نیز تبلیغ مستقیم (Native Advertising) هم اشاره می‌شود.

بازاریابی موبایلی
بازاریابی موبایلی در بازاریابی و فروش

بازاریابی موبایلی (موبایل مارکتینگ)

بازاریابی موبایلی یا Mobile Marketing یکی از انواع بازاریابی است که می‌توان آن را زیرمجموعه‌ی بازاریابی دیجیتال در نظر گرفت. موبایل را هفتمین رسانه‌ی انبوه جهان نامیده‌اند(+). به این معنا که پس از چاپ، صفحه‌های گرامافون، سینما، رادیو، تلویزیون و اینترنت، موبایل هفتمین نسل از رسانه‌های انبوه است که تکنولوژی در اختیار انسان قرار داده است.

معمولاً در توضیح اهمیت موبایل مارکتینگ به ضریب نفوذ موبایل و تعداد گوشی‌های همراه در سراسر جهان و آمار‌هایی از این دست اشاره می‌کنند، اما با توجه به این‌که دسترسی به این نوع آمارها دشوار نیست، از اشاره به آن‌ها و تکرارشان صرف نظر می‌کنیم (سایت ITU منبع مناسب و معتبری برای این نوع اطلاعات است).

تعریف بازاریابی موبایلی

اصطلاح بازاریابی موبایلی یا موبایل مارکتینگ در ابتدا بیشتر معادل بازاریابی پیامکی (SMS Marketing) محسوب می‌شد. اما به تدریج با افزایش قابلیت‌های موبایل‌ها، رواج گوشی‌های هوشمند (Smartphones) و فراهم آمدن دسترسی به اینترنت از طریق موبایل، بازاریابی موبایلی به مفهوم بسیار گسترده‌تری تبدیل شد.

در حدی که گاهی ترجیح می‌دهند آن را نه به عنوان زیرمجموعه‌ی دیجیتال مارکتینگ، بلکه به عنوان یک شاخه‌ی مستقل از بازاریابی مطرح کنند تا بر اهمیت و جایگاه آن، به اندازه‌ی کافی تأکید شود.

کسانی هم مثل توربان در کتاب تجارت الکترونیک خود بازاریابی موبایلی را زیرمجموعه تجارت موبایلی (Mobile Commerce یا M-Commerce) در نظر می‌گیرند تا به این شکل، اهمیت موبایل و بازاریابی موبایلی، در میان سایر ابزارهای بازاریابی دیجیتال کمرنگ نشود (+). با این مقدمه، اگر علاقه‌مند به آشنایی با تعریف‌های رسمی بازاریابی موبایلی هستید، دو تعریف زیر می‌توانند نقطه‌ی شروع مناسبی باشند:

تعریف بازاریابی موبایلی (داشینسکی)

موبایل مارکتینگ ابزاری برای متصل کردن شرکت‌ها با یکدیگر و با مشتریان‌شان از طریق موبایل، با استفاده از ارسال پیام مستقیم، در زمان و مکان مناسب است.

تعریف بازاریابی موبایلی (انجمن بازاریابی موبایلی MMA)

موبایل مارکتینگ مجموعه اقدام‌هایی است که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با مخاطبان خود ارتباط تعاملی و مناسب (منطبق بر نیازهای هر مخاطب) برقرار کنند. این نوع ارتباط می‌تواند از طریق هر نوع ابزار یا شبکه مخابراتی انجام شود (+).

اصطلاح اقدام‌ در این تعریف، هر نوع فعالیت، نهاد، فرایند، بخش‌های صنعت، استانداردها، تبلیغات و رسانه، ترویج، بازاریابی مستقیم، CRM، خدمات مشتریان، برنامه‌های وفاداری مشتری، بازاریابی اجتماعی و هر وجه دیگری از بازاریابی را پوشش می‌دهد. هم‌چنین ارتباط با مخاطب در تعریف فوق، همه‌ی مراحل رابطه‌سازی، به دست آوردن مشتری، ایجاد تعامل با مشتری یا میان مشتری و هر شکل دیگری از رابطه را پوشش می‌دهد.

همان‌طور که از این تعریف مشخص است. امروزه دیگر موبایل کمتر در کنار سایر رسانه‌های انبوه قرار می‌گیرد و توانایی سفارشی سازی و شخصی سازی در ارتباط موبایلی، از جمله ویژگی‌های بنیادی در موبایل مارکتینگ محسوب می‌شود. ضمن این‌که به ظرفیت موبایل برای استفاده در بخش‌های مختلف زنجیره ارزش کسب و کار نیز توجه شده است.

بنابراین باید به‌خاطر داشته باشیم که بازاریابی موبایلی به تبلیغ موبایلی محدود نیست و واژه‌ی بازاریابی در بازاریابی موبایلی به همان معنای عمومی بازاریابی (کشف و شناخت بازار و ارزش آفرینی برای بازار هدف) و نه معنای محدود تبلیغات، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ویژگی های ارزشمند موبایل برای بازاریابی و بازاریابان

تنظیم فهرستی از ویژگی‌های ارزشمند موبایل برای بازاریابی و تبلیغات و ارتباط با مخاطب، چندان دشوار نیست و هر یک از ما، ظرف چند دقیقه می‌توانیم فهرست بلندی از مزایای آن را ارائه کنیم. با این حال، تأکید فهرست‌وار بر تعدادی از این ویژگی‌ها می‌تواند مفید باشد:

  • شخصی است: موبایل یکی از شخصی‌ترین وسایل ماست و کمتر کسی حاضر است موبایل خود را با فرد دیگری به اشتراک بگذارد. اغراق نیست اگر بگوییم موبایل، ادامه‌ی دست و مغز ماست و از این منظر، دسترسی به موبایل، دسترسی مستقیم به مشتری در نزدیک‌ترین لایه‌ی قابل تصور است.
  • اغلب همراه ماست: موبایل معمولاً همراه ما و روشن و متصل به اینترنت است. صفحه‌ی نمایش موبایل، یکی از نخستین چیزهایی است که پس از بیدار شدن می‌بینیم و نیز بسیاری از ما، در واپسین ساعات شب، در شرایطی که چشم‌مان به صفحه‌ی موبایل دوخته شده است، به خواب فرو می‌رویم.
  • در موبایل، امکان پرداخت لحظه‌ای وجود دارد: بنابراین اگر مخاطب به تصمیم خرید قانع شود، می‌تواند همان لحظه این تصمیم را عملی کند.
  • موبایل در دسترس‌ترین منبع برای کسب سریع اطلاعات است: حتی کسانی که استفاده از لپ‌تاپ و کامپیوترهای شخصی را به موبایل ترجیح می‌دهند، در کوچه و خیابان و فروشگاه‌ها و نیز در جلسات و مهمانی‌ها، برای کسب سریع اطلاعات چاره‌ای جز مراجعه به موبایل ندارند.
  • کانال مهمی برای مصرف محتواست: بخش قابل توجهی از محتوای دیجیتال روی موبایل مصرف (خوانده، شنیده، دیده) می‌شود. اخبار، محتواهای شبکه های اجتماعی، ایمیل‌ها، کلیپ‌های تصویری، فایل‌های صوتی و پادکست‌ها از جمله محتواهایی هستند که بسیاری از ما آن‌ها را روی موبایل مصرف می‌کنیم.
  • امکان تعریف و دسترسی به شاخص های کنترلی: امکان تعریف شاخص‌های کمّی و سنجش اثربخشی فعالیت‌ها، یکی از ویژگی‌های دیجیتال مارکتینگ است. موبایل مارکتینگ هم از این ویژگی بهره‌مند است. اما انواع سنسورها و ابزارهای سخت‌افزاری و فرایندهای نرم‌افزاری تعبیه شده در موبایل (از جمله سنجش موقعیت جغرافیایی کاربر) امکان‌های خارق‌العاده‌ای برای طراحی سیستم‌های کنترل کاربران موبایل در اختیار توسعه‌دهندگان نرم‌افزارها قرار می‌دهد.
تعریف فروش
بازاریابی و فروش

فروش چیست ؟ تعریف فروش :

تعریف های زیادی در مورد کلمه فروش وجود دارد. خیلی ها از خود می پرسند که معنی فروش چیست؟ حتی فروشندگانی هم که در امر فروش بسیار حرفه ای هستند، شاید تعریف دقیقی از فروش و فروختن ندارند.

فروش « sales » به مجموعه فعالیت هایی گفته می شود که یک نفر – فروشنده – انجام می دهد تا به خریدار در انتخاب کالای موردنظر خود کمک کند. این کالا؛ یا محصولی فیزیکی است یا نوعی خدمت است که خریدار از طریق فروشنده آن را انتخاب کرده و از آن استفاده می کند. یکی دیگر از جواب ها در سوال فروش چیست را می توان شروع یک رابطه با مصرف کننده نامید. و فروش را می توان نقطه پایانی بازاریابی «marketing » دانست.

اما معنی فروش همین تعاریفی که ارائه شد نیست، بلکه فرایندی را در دل خود دارد که می توان به سه مرحله تقسیم کرد.

1- فعالیت ها و فرایند های قبل از فروش

2- عملیات فروش یا فروختن

3- فعالیت ها و فرایند های پس از فروش

فرایندهای قبل از فروش چیست؟

 وقتی از خود در باره معنی فروش پرسش می کنیم و می گوییم فروش چیست؟، شاید فقط یک تعریف به ذهنمان خطور کند اما فروش زمانی اتفاق می افتد که قبل از آن روندی طی شده باشد که بخشی از آن را بازاریابی یا مارکتینگ در بر میگیرد.

در این قسمت بخش فروش و بازاریابی باید همکاری تنگاتنگی با هم داشته باشند و تعامل فروش با مارکتینگ – مقاله تعامل فروش با مارکتینگ بخش مهمی از این فرایند است. بخشی دیگر را می توان به پیش بینی فروش – مقاله تیکنیک های پیش بینی فروش – ربط داد. در پیش بینی فروش شما با اطلاعات گذشته و مدل های استاندارد درک صحیحی از بازار و مشتریان خواهید داشت.

پس از این فعالیت ها فروش در مرحله مهمی قرار می گیرد. شما مشتری را پیدا کرده اید و مطمئنید که فرد درست را برای فروش انتخاب کرده اید. ارائه محصول در جلسه ای که با مشتری دارید . در اینجا شما باید مهارت های ارائه در فروش – مقاله مهارت های ارائه در فروش – را به خوبی بلد باشید تا مشتری را به خرید ترغیب کنید.

در همان جلسه فروش یا جلسات بعدی گوش شنوایی داشته باشید و دغدغه های مشتری را بشناسید. در این مرحله مهارتی به نام نحوه برخورد با مشکلات و دغدغه های مشتری – مقاله نحوه برخورد با مشکلات و دغدغه های مشتری – به شما کمک می کند تا به فروش نزدیک شوید.

در بخش نهایی قبل از عملیات فروش، مذاکره با مشتری صورت می گیرد و در این قسمت فروشنده باید مهارت های مذاکره در فروش – مقاله مهارت های مذاکره در فروش – را بلد باشد. همزمان با این مهارت فروشنده می بایست از اصولی برای متقاعدسازی پیروی کند که اصطلاحا به آن اصول جهانی متقاعدسازی در فروش – مقاله اصول جهانی متقاعدسازی در فروش گفته می شود و با یادگیری این مهارت ها امر فروش سریع تر رخ می دهد.

در کنار این مهارت ها تکنیک های فروش – مقاله تکنیک های فروش – به طور مجزا وجود دارد تا فروش با موفقیت صورت پذیرد.

عملیات فروش چیست؟

 فروش در این مرحله انجام می شود. مشتری قانع شده است که محصول مناسب او و مجموعه اوست. در این بخش نحوه عقد قرارداد با مشتری، تعیین قیمت محصول، ارائه تخفیف به مشتری در زمان فروش، مباحث مالی از اهمیت بالایی برخوردار است.

  • عقد قرارداد با مشتری : در برخی از کسب و کار ها در زمان خرید و فروش، لازم است که قراردادی میان خریدار و فروشنده منقعد شود و بر اساس قرارداد می بایست کالا یا خدمت به مشتری از طرف فروشنده ارائه گردد. در این مرحله فروشنده باید با مباحث حقوقی به خوبی آشنا باشد و یا از یک مشاور حقوقی مشاوره بگیرد.

تعیین قیمت محصول و ارائه تخفیف : در این بخش لازم است که تولید کننده یا عرضه کننده خدمات برای محصول خود قیمتی را با توجه به فاکتورهای مختلف در کسب و کار تعیین کند. میزان تخفیف و نحوه ارائه تخفیف و قیمت تاثیر بسزایی در رخدادن فروش دارد. نحوه بازپرداخت و دریافت وجه و نحوه تعیین آن نیز در جلسات فروش بسیار حائز اهمیت است و تکنیک ها و سیاست های خاص خود را دارد. و فروشنده موفق باید به این مسائل آشنا باشد.

فرایندهای پس از فروش چیست؟

در صورتی که قصد ارائه محصول به صورت بلندمدت را دارید و کسب رضایت مشتری پس از خرید برای شما مهم است، باید فرایندها و روش هایی را برای ارتقای رضایت مشتری طی کنید تا مشتری از چرخه فروش شما خارج نشود و همیشه یک خریدار ماندگار برای شما باقی بماند.

در این بخش شما باید اقدام به طراحی سیستم های ارتباط با مشتری – مقاله طراحی سیستم های ارتباط با مشتری – نمایید تا به وسیله آن از میزان رضایت مشتری در هر زمان آگاه باشید. همچنین با استفاده از شاخص های ارزیابی عملکرد در بخش فروش می توان به درک درستی از فرایند فروش رسید و مشتریان را حفظ کرد. 

فروش در چه فضاهایی اتفاق میفتد؟

پس از آنکه معنی فروش را فهمیدیم و به پرسش فروش چیست پاسخ دادیم، نوبت آن است که بگوییم فروش در فضاهای مختلف روش های خاص خود را دارد. ما در شبکه های اجتماعی و پیامرسان ها می توانیم فرایند فروش را شروع کنیم و برای مثال فروش در اینستاگرام – مقاله مقاله فروش در اینستاگرام با فروش در تلگرام از راه های متفاوتی استفاده می شود.

فروش و فرایندهای فروش در فضای آفلاین با فروش و فرایندهای فروش در فضای آنلاین تفاوت دارد. فروش مویرگی – مقاله فروش مویرگی با فروش به شرکت ها روش های خاص خود را دارند و برنامه ریزی عملیات فروش هر کدام تفاوت هایی دارند. نحوه ارائه در فروش محصول فیزیکی با نحوه ارائه در فروش خدمات هر کدام حاوی نکته های دقیقی است که با مطالعه انها شما می توانید درک صحیحی از آن را داشته باشید.

در ادامه، زمانی که فرد به صورت حرفه ای به فروشندگی می پردازد، راهکاری های فروش در زمان رکود – مقاله راهکارهای فروش در زمان رکود را به خوبی می داند و زمانی که به مدیریت یک تیم فروش می پردازد، می تواند با مدیریت استعداد ها تیم خود را به خوبی رهبری کند و راه صحیح فروش و معنی فروش را در تیم القا کند.

اعضای یک تیم فروش

در تیم های فروش می توان این عناوین شغلی را تعریف کرد :

1- مدیر فروش

فردی که مدیریت تیم فروش را برعهده دارد. یک مدیر فروش موفق فردی است که توانایی رهبری تیم فروش را داشته باشد و توانایی ارائه راهکار در زمان کاهش فروش را دارا باشد و به عملکرد تیم فروش نظارت داشته باشد و تیم فروش را به سمت هدف نهایی یک تیم فروش ، یعنی افزایش فروش برساند.

2- مهندس فروش

فردی که پشتیبانی فنی محصول و معرفی محصول به صورت فنی را بر عهده دارد. مهندس فروش باید به اطلاعات فنی محصول اشراف کامل داشته باشد و در زمان ارائه محصول به مشتری بتواند به صورت کامل و با زبانی ساده محصول را برای خریدار توضیح دهد . یک مهندس فروش باید فن بیان قوی و مناسبی داشته باشد.

3- کارشناس فروش

فردی است که با خریدار در تعامل است و معرفی محصول را به عهده دارد. کارشناس فروش موظف است که همیشه به مدیر فروش گزارش دهد و به مدیر فروش در رسیدن به هدف افزایش فروش کمک می کند. توانایی ایجاد ارتباط با مشتریان یکی از مهمترین وظایف یک کارشناس فروش است.

4- کارشناس بازاریابی

فردی است که مسئول جذب مشتری است و بازاریابی را بر عهده دارد. وظیفه بسیاری مهمی در بخش بندی مشتری دارد و باید مشتریانی را انتخاب کند که احتمال بیشتری وجود دارد که محصول یا خدمت ارائه شده را خریداری کند. حتی یک کارشناس بازاریابی حرفه ای می تواند با توجه به درک نیاز مشتری تغییراتی را در محصول به تیم تولید ارائه دهد تا فروش محصول تسهیل گردد.

5- کارشناس خدمات پس از فروش

فردی است که وظیفه پشتیبانی مشتری و پیگیری شکایات مشتری را پس از فروش بر عهده دارد. این فرد می تواند خود یک فروشنده باشد و حتی در برخی از انواع فروش ، فردی که فروش را برعهده دارد خدمات پس از فروش را هم انجام دهد. یک خریدار بیشترین حس نزدیکی را با فرد فروشنده دارد.

6- ویزیتور

فردی است که به صورت حضوری محصول مورد نظر را معرفی و به دنبال مشتری است. ویزیتور بیشتر یک بازاریاب محسوب می شود تا فروشنده . اما در نوک پیکان یک تیم فروش قرار گرفته است و در زمان معرفی محصول باید اطلاعات کاملی درباره محصول داشته باشد . و همچنین فرد ویزیتور باید هماهنگ با هویت برند عمل کند تا فروش به خوبی انجام شده و محصول در ذهن مشتری به درستی نقش ببندد.

7- مشاور فروش

فردی است که به صورت حرفه ای و با استفاده از علوم و فنون فروش به تیم فروش برای بهبود فروش مشاوره می دهد. یک مشاور باید معنی فروش را به خوبی درک کند . در جواب فروش چیست حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در مدیریت تیم فروش بتواند مدیر فروش را به خوبی هدایت کند و همچنین سابقه خوب و قابل قبولی در فروش ، چه از نوع فروش خدمات و چه از نوع فروش محصولات داشته باشد . مشاور همیشه باید به روز باشد و به دنبال جدیدترین تکنیک های افزایش فروش باشد.

8- استراتژیست فروش

فردی است که استراتژی و اهداف تیم فروش را تعیین می کند و بر اساس برنامه های مدون برنامه فروش را مدیریت می کند.

و …

مدل های فروش چیست؟

فروش به سه مدل رخ می دهد :

1- فروش مستقیم چیست؟

معنی فروش به صورت مستقیم یعنی خریدار و فروشنده به صورت مستقیم با هم در ارتباط هستند و واسطه ای میان خریدار و فروشنده نیست.

2- فروش واسطه ای یا غیر مستقیم چیست؟

فروش غیر مستقیم و واسطه ای به این معنی است که تولید کننده محصول یا خدمت دهنده با خریدار در ارتباط مستقیم نیست و از طریق یک واسطه محصول یا خدمت موردنظر به فروش می رسد.

3- سیستم همکاری در فروش چیست؟

در سیستم همکاری در فروش ، فرد یا شرکت هایی خریدار را به فروشنده معرفی می کنند یا به فروشنده برای پیدا کردن مشتری کمک می کنند.

برای مطالعه بیشتر می توانید نسبت به مطالعه مقالات مختلف اقدام نمایید. در ذیل نمونه ای از این مقالات با عنوان ارتباط توزیع قدرت بین واحدهای بازاریابی و فروش با عملکرد تجاری درج می گردد :

ارتباط توزیع قدرت بین واحدهای بازاریابی و فروش با عملکرد تجاری.pdf

بازاریابی و فروش واحدهای مسکونی ، تجاری ، اداری و خاص
بازاریابی و فروش واحدهای مسکونی ، تجاری ، اداری و خاص

بازاریابی و فروش واحدهای مسکونی ، تجاری ، اداری و سایر کاربری ها :

حال که با مفهوم بازاریابی و فروش و اشکال مختلف آن آشنا شدیم . در این بخش قصد داریم به بررسی روش های کار بر روی بازاریابی و فروش واحدهای ساختمانی و تولیدات صنعت ساختمان ایران با کاربری های مسکونی ، تجاری ، اداری ، فرهنگی و سایر کاربری ها همانند فودکورت ، شهربازی ، کافی شاپ ، سینما ، رستوران ، هایپر مارکت ها و … بپردازیم.

شایان ذکر است دپارتمان بازاریابی و فروش گروه سرمایه گذاری و فنی مهندسی طاها با نیروهای متخصص و متعهد خود آمادگی همکاری در پروژه ها می باشد. برای ارتباط با امور مشتریان و ثبت درخواست فروش واحدهای خود کافی است به لینک ذیل مراجعه نموده و فرم مربوطه را تکمیل نمایید ، کارشناسان ما در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

با خواندن این مقاله انتظار می رود که شما با معنی بازاریابی و فروش آشنا شده و در جواب بازاریابی چیست ؟ یا فروش چیست؟ بتوانید اطلاعاتی را در اختیار افراد بگذارید و با مطالعه بیشتر به یک بازاریاب یا فروشنده حرفه ای تبدیل شده باشید. نظر شما در رابطه با معنی بازاریابی و فروش و عوامل موثر بر موفقیت بازاریابی و فروش چیست؟

هلدینگ طاها در زمینه بازاریابی و فروش واحد با کاربری های مختلف، همچنین توسعه اراضی آماده همکاری و مشاوره به مالکین و سرمایه گذاران محترم میباشد. برای مطالعه خدمات در زمینه  برندینگ و هویت بخشی همچنین بازاریابی و فروش و ارتباط با ما روی متن کلیک نمایید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *